English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (6282 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
blocking and chocking U مهار بار روی وسیله ترابری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
tie down U وسیله مهار هواپیما در محوطه پارکینگ وسیله بستن
block stowage loading U بارگیری وسایل هم مقصد دریک قسمت از وسیله ترابری
ground tackle U وسیله مهار کردن قایق
arresting system purchase element U وسیله ضربه گیر سیستم مهار هواپیما
aircraft arresting reset unit U وسیله اماده کردن مجددسیستم مهار هواپیما
cargo tie down point U محل مهار بار روی وسیله محل بستن محمولات
aircraft arresting barrier U وسیله بازدارنده هواپیما ازحرکت مهار هواپیما
airlift service U سرویس حمل و نقل هوایی خدمات ترابری هوایی قسمت ترابری هوایی
chains U باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد
chain U باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد
sensor U وسیله اکتشافی وسیله مراقبتی وسیله کشف کننده
tie U متصل کردن مهار کردن مهار
ties U متصل کردن مهار کردن مهار
transported U ترابری
transporting U ترابری
shipping U ترابری
transports U ترابری
transport U ترابری
transportation U ترابری
fet U وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
transport U ترابری حامل
seaboat U قایق ترابری
transport U ترابری کردن
transports U ترابری حامل
airlifts U ترابری هوایی
airlifting U ترابری هوایی
airlifted U ترابری هوایی
assault lift U ترابری هجومی
airlift U ترابری هوایی
cargo transport U هواپیمای ترابری
portability U قابلیت ترابری
pay load U فرفیت ترابری
transported U ترابری حامل
transporting U ترابری حامل
transporting U ترابری کردن
transported U ترابری کردن
amphibious lift U ترابری اب و خاکی
transports U ترابری کردن
air transportable U قابل ترابری هوایی
attack transport U ناو ترابری نیروی تک
Berlin Transport Authority [BVG] U اداره ترابری برلین
air transport operation U عملیات ترابری هوایی
air transport group U گروه ترابری هوایی
air movement of patients U ترابری هوایی بیماران
air carrier U شرکت ترابری هوایی
amphibious transport dock U ناومخصوص ترابری اب خاکی
tactical airlift U ترابری تاکتیکی هوایی
less than release unit U یکان درخط ترابری
pipage U ترابری بوسیله لوله
cf U قیمت و هزینهی ترابری
pipeage U ترابری بوسیله لوله
air transport liaison officer U افسر رابط ترابری هوایی
international road transport U ترابری بین المللی جاده ای
attached airlift service U یکان ترابری هوایی زیرامر
air movement of patients U ترابری بیماران از طریق هوا
assault shipping U ترابری دریایی در عملیات هجومی اب خاکی
air tropping U ترابری هوایی غیر تاکتیکی پرسنل
busses U رسانگر ناقل هواپیما بافزفیتهای ترابری مختلف
bussing U رسانگر ناقل هواپیما بافزفیتهای ترابری مختلف
bussed U رسانگر ناقل هواپیما بافزفیتهای ترابری مختلف
air transport allocations board U هیئت تعیین کننده سهمیه ترابری هوایی
busing U رسانگر ناقل هواپیما بافزفیتهای ترابری مختلف
bus U رسانگر ناقل هواپیما بافزفیتهای ترابری مختلف
buses U رسانگر ناقل هواپیما بافزفیتهای ترابری مختلف
bused U رسانگر ناقل هواپیما بافزفیتهای ترابری مختلف
crawlers U وسیله نقلیهای که روی زنجیر حرکت میکند وسیله نقلیه خزنده
crawler U وسیله نقلیهای که روی زنجیر حرکت میکند وسیله نقلیه خزنده
asynchronous U داده یا وسیله سریال که نیازی به یکنواخت بودن با وسیله دیگر ندارند
contention U وضعیتی که در آن دو یاچند وسیله قصد برقراری ارتباط با یک وسیله را دارند
peripheral U مدیر و کنترل کننده وسیله ورودی /خروجی یا وسیله جانبی
loops U آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
looped U آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
contentions U وضعیتی که در آن دو یاچند وسیله قصد برقراری ارتباط با یک وسیله را دارند
loop U آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
connectivity U توانایی یک وسیله برای ارتباط برقرار کردن باسایر وسیله ها و ارسال اطلاعات
device U کنترل وسیله با حروف مختلف یاترکیب خاص آنها برای دستور دادن به وسیله
devices U کنترل وسیله با حروف مختلف یاترکیب خاص آنها برای دستور دادن به وسیله
built-in U نوشتاری که موقتاگ به وسیله یک وسیله جانبی معمولاگ چاپگر ذخیره سازی شده است
simulate U کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
daisy chain U روش اتصال یک وسیله با یک کابل از یک ماشین یا وسیله به دیگر
simulating U کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
simulates U کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
trainers U وسیله اموزش دهنده وسیله کمک اموزشی
trainer U وسیله اموزش دهنده وسیله کمک اموزشی
immersion proof U وسیله ضد رطوبت یا نفوذ اب وسیله ضد فرو رفتن در اب
daisy chain U باسهای ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند و هر وسیله میتواند داده را که به ماشین دیگر منتقل میشود دریافت
communication U مجموعه اصلی از برنامه ها که پروتکل ها را رعایت می کنند.کنترل کنندههای فرمت و وسیله و خط برای نوع وسیله یا خط استفاده میشود
lasers U وسیله تولید نور با طول موج یکسان در یک اشعه باریک به وسیله برانگیختن یک ماده به حدی که فوتونهای نورانی منتشر کند
laser U وسیله تولید نور با طول موج یکسان در یک اشعه باریک به وسیله برانگیختن یک ماده به حدی که فوتونهای نورانی منتشر کند
plotter U وسیله ناوبری وسیله رسم کننده
plotters U وسیله ناوبری وسیله رسم کننده
halter U مهار
chainage U مهار
bearing rein U مهار
belaying pin U مهار
unbridle U بی مهار
halters U مهار
anchors U مهار
brace U مهار
guide rope U مهار
spans U مهار
guy U مهار
spanning U مهار
anchoring U مهار
spanned U مهار
frenum U مهار
chucking U مهار
span U مهار
control U مهار
anchorages U مهار
anchorage U مهار
braced U مهار
controlling U مهار
controls U مهار
bond U مهار
anchor U مهار
restraint U مهار
restraints U مهار
make fast U مهار
guys U مهار
output U اطلاع یا دادهای که از CPU یا حافظه اصلی به وسیله دیگر منتقل شود و مثل صفحه نمایش یا چاپگر و وسیله ذخیره سازی جانبی
outputs U اطلاع یا دادهای که از CPU یا حافظه اصلی به وسیله دیگر منتقل شود و مثل صفحه نمایش یا چاپگر و وسیله ذخیره سازی جانبی
anchor pole U دیرک مهار
mooring ring U حلقه مهار
anchor rod U میل مهار
prony brake U مهار پرونی
tie rod U میل مهار
topping lift U مهار بالایی
uncontrolled U مهار نشده
mooring swivel U مدور مهار
chuck U مهار کردن
chucked U مهار کردن
chucks U مهار کردن
controlled U مهار شده
ball control U مهار توپ
span wire U سیم مهار
clamp U مهار کردن
clamps U مهار کردن
stayband U حلقه مهار
clamped U مهار کردن
sagrod U مهار عرضی
sag rod U مهار عرضی
mooring rope U طناب مهار
stayed U تکیه مهار
martingale U مهار جلو
mooring pendant U سیم مهار
mooring line U سیم مهار
tawie U سست مهار
mooring buoy U بویه مهار
arresting sheave U پل مهار هواپیما
raker U تیر مهار
clamping U مهار کردن
wiring harness U مهار سیم
bridle U زنجیر مهار
stay U تکیه مهار
bollard U تیر مهار
gripping jaw U فک مهار کننده
bridle U مهار ناو
cross brace U مهار عرضی
foot trap U مهار توپ با کف پا
holdfast U مهار گیر
knee brace U مهار زانوئی
tractable U سست مهار
bridled U مهار ناو
restrained U مهار شده
bridled U زنجیر مهار
guy wire U سیم مهار
bridling U زنجیر مهار
angle-tie U مهار گوشه
drogue U مهار چتری
bollard U میله مهار
angle-tie U مهار قطری
knee-brace U مهار زانویی
bridling U مهار ناو
bollards U میله مهار
bridles U زنجیر مهار
electrical shant U مهار برقی
bridles U مهار ناو
daedman U مهار وزنی
chucking U مهار کردن
device U فضایی در حافظه که توسط یک وسیله مشخص گرفته شده است . CPU میتواند با قرار دادن دستورات در این محل وسیله را کنترل کند
devices U فضایی در حافظه که توسط یک وسیله مشخص گرفته شده است . CPU میتواند با قرار دادن دستورات در این محل وسیله را کنترل کند
mooring line U طناب مهار مین
restrains U نگهداشتن مهار کردن
forward bow spring U طناب مهار کشتی
clamp U مهار گیره عقربک
aircraft arresting U دستگاه مهار هواپیما
mooring swivel U خودگر مهار مین
clamped U مهار گیره عقربک
restraining forces U نیروهای مهار کننده
aircraft arresting complex U وسایل مهار هواپیما
aircraft arresting hook U قلاب مهار هواپیما
clamping U مهار گیره عقربک
anchored filament U افروزه مهار شده
leg trap U مهار توپ با ساق پا
clamps U مهار گیره عقربک
aircraft arrestment U عملیات مهار هواپیما
moorage U محل مهار کشتی
restraining U نگهداشتن مهار کردن
escalate U از مهار خارج شدن
Recent search history Forum search
1whatever vehicle you drive all its handling characteristics are affected by the load you carry including passengers
4express, overexpression
4express, overexpression
4express, overexpression
4express, overexpression
1بدین وسیله از شما صمیمانه دعوت به عمل می آید، تا در برنامه ی که به مناسبت سپاس گذاری و قدر شناسی از مساعدت های مالی کشور جاپان، که از جانب اداره محلی بامیان برنامه ریزی گردیده است، شرکت ورزیده ممنون
1Regulatory label
0نحوه کار با نرم افزار waze
0وسیله اندازه گیری در مقیاس کوچک میباشد
0وسیله اندازه گیری در مقیاس کوچک میباشد
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com